ثمره زندگیم سبحانثمره زندگیم سبحان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 4 روز سن داره
وبلاگ امیدهای زندگیموبلاگ امیدهای زندگیم، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره
ثمره زندگیم سلواثمره زندگیم سلوا، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

امید های زندگی من

نون خامه ایه مامانش

  دلبرک مامان بعد از دو سه ماه کشمکش برای آرایشگاه نرفتن بالاخره طی یک حرکت غافلگیرانه در دام افتادی و وارد سلمانی شدی و دیدی که آنقدر ها هم جای بدی نیست و از جو اونجا خوشت اومد و تا روی صندلی نشستی اول گفتی آقای آرایشگر موهامو با موزر نزنید و بعد گفتی لطفا خامه ای بزنید این مدلو چند ماه پیش یه بار از زبون من شنیده بودی و یادت مونده بود آقای آرایشگر هم گفتند اگه خامه ای بزنم یه وقت نخورنت آخر سر هم گفتی به موهام ژل بزنید که من موندم کجا دیدی یاد گرفتی!؟! بعد از شماهم چندتا از مشتریا در خواست مدل خامه ای دادن.طبق معمول هم انقدر صحبت کردی و سوال پرسیدی که آقای آرایشگر گفتن که این آقا چه قدر خوب حرف میزنه از همه چیز اطلاعات‌ دار...
29 خرداد 1395

نقاشی آی نقاشی

  سلام دلبندم قربون نقاشی کشیدن خوشگلت بشم. این اولین نقاشیی هست که خودت به تنهایی کشیدی و آوردی نشونم دادی گفتی خورشید کشیدم با یه جوجه تیغی که روی چمنا راه میره منم گفتم که ابرم بکش گفتی نه اگه بکشم یه وقت بارون میباره خراب میشه جوجه تیغی میره خونشون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! من: سبحان: جوجه تیغی: واقعا یه وقتایی چیزایی میگی که آدم میمونه چی بگه،چند روز پیش موقع غذا خوردن هی آب میخوردی گفتم مامان جون انقدر آب نخور معدت پر میشه جا برای غذا نمیمونه گفتی خوب غذا می افته تو آب دیگه آخه آب مایع ست!     این عروس دریایی رو هم با هم کشیدیم گفتم اول یه خط افقی بکش بعد نیم دایرش کن و... بعد که کشیدی گفتی عروس...
11 خرداد 1395

بهارانه

  سلام دلبندم بهاره و حیاط مامان ژیلایینا حسابی با صفا شده شما و خاله نسترن هم میرید حیاط و حسابی بازی میکنید درخت توت و شاتوت میوه دادن شما هم مشغول توت چینی هستید.           چند روز بعد هم آب بازی ، هرچی برگ و توت و چوب پیدا میکردید می ریختید تو آب هم میزدید میگفتید داریم غذا درست میکنیم.         و در آخر شاتوت خوری.       اینجا هم خونمونه بعد از کلی مقاومت در برابر خواب جلوی کامپیوتر خوابت برد! ...
1 خرداد 1395
1