ثمره زندگیم سبحانثمره زندگیم سبحان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره
وبلاگ امیدهای زندگیموبلاگ امیدهای زندگیم، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 15 روز سن داره
ثمره زندگیم سلواثمره زندگیم سلوا، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه سن داره

امید های زندگی من

عکسهای تابستونی🍉🍎

حیاط بابا جونی تو تابستون عاشق گل دادن به خاله نسترنی هرجا ببینی میگی ببرم واسه خاله نسترن تو باغچه مامان ژیلایینا کرم ابریشم پیدا کردی عکس انداختی ازش خاله نسترن تو خونشون عکس آتلیه ای ازت انداخته 📸 فوتبال مادر و پسری تو پارک بانوان البته همیشه تو خونه بازی میکنیم ‍♂ ️ ‍♀ ‍ راستی اسباب کشی کردیم خونه خودمون دوباره رفتی ابزار خریدی داری کارتون اره میکنی دوست جدیدت علی اصغر همسایه بغلیمون هستن انارای حیاط مامان ژیلایینا خاله نسترن و مامان ژیلا اومدن خونمون و...
9 بهمن 1397

عکسهای بهاری عسل مامان🌳

پارک بانوان با خاله نسترن   حیاط بابا جونی     پارک بانوان،مامان و پسری باهم             جوجه کوچولوهای خونه مامان مرجان                   بازم عکس با ماشین آتشنشانی         راه پله خونه مامانی نشستید اون بالا میگید بیا عکس بگیر             نقاشی آی آی نقاشی مل مل     مزرعه ...
9 بهمن 1397

بابا آب داد✍

سلام به پسر با سواد خودم از وقتی که خاله نسترن کاملا خوندن نوشتن یاد گرفته شما هی میگی من با سواد نیستم میگم عجله نکن خیلی مدرسه یاد میگیری. قبلا یه چیزایی بهت یاد میدادم ولی دیدم روانشناسا میگن قبل از مدرسه الفبا آموزش ندید ادامه ندادم من خودم که بابا جونی باهام کار کرده بودن کلاس اول که رفتم کل کتاب فارسی اولو بلد بودم و کاملا میخوندم و مینوشتم حتی جدول ضرب هم تو کلاس دوم بلد بودم قربون بابای گلم بشم وقتی اینارو مینوشتی خیلی ذوق میکردی🤠 تو تلگرام هم مینوشتی خاله ها قربون صدقت میرفتن. چند روز پیش با مامان ژیلا و خاله نسترن رفتیم پارک کلی بازی کردید سرسره بادی و کشتی و. ... این عکسارو خودتون از هم انداختید سلفی هم ا...
15 مهر 1397

تولد بابا حمید🎂🎈

سلام نفسم دیشب تولد بابایی بود رفتیم براش کیک بخریم که شما اسرار داشتی این کیکو که ماهی داره بخریم هی گفتم این مناسب نیست بچگونس ولی راضی نشدی گفتی قول میدم ماهیاشو بردارم منم گفتم خوشحالیه شما مهم تره همینو خریدم. بعدشم رفتیم پارک بازی کردی و اومدیم خونه. گفتم بابا که اومد لو ندیا سوپرایزه بذار طبق معمول همیشه بره دوش بگیره بعد دیگه دل تو دلت نبود که بگی به بابا میگفتی من و مامان یه راز داریم به شما نمیگیم بابا هم بر عکس همیشه گشنش بود اول نشست یه چیزی خورد حمام نرفت شما هم کاملا عادی و حرفه ای بهش گفتی بابا برو حمام خیلی کثیف شدی منم میام آخه رفتم پارک سرسره تمیز نبود کثیف شدم بالاخره فرستادیش حمام به منم میگی من سرشو گرم میکنم تو ...
15 مهر 1397

تولد 5سالگی پسری🎂🎈

️خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیا اومدی؛ تو ️دنیا فهمید که تو انگار نیمه گمشدمی تو ️زندگی خیلی خوبه چون که خدا تو رو داده ️روز تولدت برام فرشتشو فرستاده ️خدا مهربونی کرد تو رو سپرد دست خودم ️دستتو گرفتمو فهمیدم عاشقت شدم نفس مامان چشم و چراغ خونه همه چیز ما تولد 5 سالگیت مبارک همیشه پاینده باشی فرشته من 🧡 ️ بالاخره روز تولدت فرارسید سه ماهه داری روز شماری میکنی. تم تولدت مک کویین (ماشینها)بود که بعضی چیزاشو خریدم بعضیاشو خودم درست کردم دوست نداشتم همه چی حاضری باشه ️ ماشینتو شکل مک کویین کردمش براش چشم گذاشتم و گیفت ها و کیک که بابایی سفارش مک کویین داده بودن بعد موقع تحویل دیدن یه کیک...
4 مهر 1397

نوروز1397❤️

یه سلام سال نویی خدمت پسر گلم سال نو مبارک عزیز مامان ان شالله سال خوبی برای همه باشه . ️ درخت هفت سینمون که یه شاخه خشک از یه درخته بابا جونی زحمت کشیدن برامون چیدن و بابا حمیدم اسپری طلایی روش زدن خوشگل تر شد البته تو عکسا زیاد نما نداره و کم رنگ نشون میده شما هم کلی ذوق داشتی تا هفت سینو بهش آویزون کنیم. یه شب هم برای ماهیامون گریه کردی میگفتی نباید بمیرن من دلم براشون میسوزه حالا هیچ کدوم نمرده بودنا از قبل عزاداری میکردی قربون دل مهربونت بشم من. برای پوشیدن لباسات انقدر عجله داشتی تا نزدیک سال تحویل به سختی تحمل کردی همش میگفتی نشد پس کی میشه و بالاخره نزدیک تحویل سال پوشیدی و خودتو راحت کردی. بعدم نشستی کنار هفت سین و دعا کردی گ...
16 فروردين 1397

مطالب آخر سال

و بالاخره مطالب بروز شدن ببخشید یه کم خلاصه شد و بعضی چیزا از قلم افتاد ️ چندتا مطلب آخر سالی خوردن آب نارگیل به روش کارتونی به قول خودت نماز خوندن خونه مامان ژیلا الهی فداتون بشم تقبل الله اینجا داری خونه تکونی میکنی من امسال خونه تکونی نکردم جزیی تمیز کردم ان شاالله بعد از عید میریم خونه خودمون این خونه رو که توش هستیم موقتی گرفتیم و هیچ کدوم دوسش نداریم ان شالله سال بعد خونه خودمونیم شما داری خونه تکونی میکنی هی میگی ای خدا خسته شدم چقدر کار دارم باید هفت سینم بچینم خسته نباشی خدا قوت خرید عیدتم انجام دادیم اصرار داشتی که داماد بشی وکت و شلوار میخواستی عکسشو عی...
25 اسفند 1396

تولد خاله نسترن جون🎂

30 بهمن تولد هفت سالگیه خاله نسترن بود و شما دوتا کلی ذوق داشتید شما هم که همش نقشه میکشیدی براش چی بخری. تزیینات و درست کردنشون کار خاله پریسا بود خاله نسترن برای شما بچه ها نقاشی کشیده بود مال همه رو ساده کشیده بود ماله شما رو به گفته خورش قشنگ و پر کشیده بود آخه خیلی دوست داره ان شالله تولد صد و بیست سالگیش شماهم شمارش معکوسو شروع کردی و الان چهار ماهه هرروز می‌پرسی تولد من کیه. تولد پرنیا هم گذاشتم اما نمیدونم چرا عکساش باز نشدن پاک کردم....
25 اسفند 1396

برف 96

این روزها همش هوا آلوده بود متاسفانه مدارس و مهدها خیلی زیاد تعطیل شدن قبلا برف مدرسه رو تعطیل میکرد الان آلودگی و زلزله و ماهم از مهد رفتن شما چیزی متوجه نشدیم از بس تعطیل بود امااااا خوشبختانه اولین برف 96 که در کمال ناباوری در شرایطی که هیچ امیدی به برف و بارون نبود بارید سال خشکی داشتیم و حتی هوا هم گرم بود و زمستانی نبود و خیلی ناراحت کننده بود اما یکدفعه هوا سرد شد و برف بارید و در عرض یک ساعت همه جا سفید شد و همه غافلگیر شدن و خیلی خیلی خوشحال خدارو هزاران بار شکر که مارو از رحمتش محروم نکرد اما باز هم خشکسالی هست و باید خیلی زیاد مواظب مصرف آب باشیم و اسراف نکنیم یه برنامه کودک هست به نام مل مل که موضعش محیط زیسته ودر مورد آب با شعا...
25 اسفند 1396