ثمره زندگیم سبحانثمره زندگیم سبحان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
وبلاگ امیدهای زندگیموبلاگ امیدهای زندگیم، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
ثمره زندگیم سلواثمره زندگیم سلوا، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

امید های زندگی من

خوشمزه ها😋

جیگر مامان رفتی سلمونی موهاتو کوتاه کردی به قول خودت شدی آقا خوشتیپه آقای آرایشگر یه خط هم خودش برای مدل انداخته گفتم سبحان از الان اینکارا رو بکنی بزرگ شی چکار میکنی                                                 قربون اون شکل ماهت بشم ️ ️ ️ ️ این روزها هم به خاطر سردیه هوا صبحا نمیری مهد گفتم یه ماه ظهر میری بخاطر همین ناهار میبری کلی هم دوست داری و کل غذاتو میخوری روز اول می‌گفتی دوستم به من ...
24 اسفند 1396

بدون عنوان

عشق مامان در مهد کودک این تابلو رو هم تو مهد درست کردی کاردستی تولد درست کردیم با کیک و کادو این لباسم مامان ژیلا برات گرفتن روش آرم و اسم پورشه داره اسمشو گذاشتی لباس پورشه ای میگی هروقت میپوشم سرعتم زیاد میشه تا میپوشی میدویی خیلی دوسش داری ️ 29 آذر 96 یه زلزله 5.2ریشتری تهرانو لرزوند ولی خوشبختانه خرابی به بار نیاورد الان یک ماه میشه که هر روز یه جای ایران داره میلرزه و لرزه ها از زلزله کرمانشاه شروع شد و متاسفانه شهر قصر شیرین و سرپل ذهاب و تعدادی روستا آسیبهای جدی دیدن و تعدادی از هموطنامون جونشونو از دست دادن خدا خودش کمکشون کنه و همه مردم ایرانو از بلای...
24 اسفند 1396

روزهای مهد کودکی

چند روز از مهد رفتنت میگذره خانوم مربیتون خیلی ازت راضین می گفتن سبحان قبلا مهد رفته؟گفتم نه چطور؟ایشونم گفتن آخه کاراش خیلی خوبه نقاشی ،رنگ آمیزی و...با آبرنگ خوب بلده کار کنه بچه های دیگه کاغذو خیس میکنن پاره میشه هیچ کدوم چیزی ندارن تو کلر بوکشون بذارم غیر از سبحان.گفتم خودم تو خونه همه چیزو یادش دادم ️ جیگر مامان یه روز هم که اومدم دنبالت دیدم پشت میز خانوم وفایی مدیر مهد نشستی و یه خودکار دستته داری اسم بچه ها رو مینویسی خانوم وفایی رو صدا زدم گفتم سبحان پشت میز شما چیکار میکنه کاغذای شما رو خط خطی نکنه گفتن اشکالی نداره خودم اجازه دادم شما هم همش می‌گفتی من خانوم وفاییم دارم بچه ها رو ثبت نام میکنم ...
19 اسفند 1396

اولین روز مهد کودک🙋‍♂

عسل مامان میخواد بده مهد کودک الان دیگه بابایی منتقل شدن تهران و ما هم خونمون هستیم تصمیم گرفتیم شمارو بفرستیم مهد که یه کم با هم سالای خودت باشی و بازی کنی خودتم که همه چیز بلدی بیشتر میخوام مهارتهای زندگی و اجتماعی و گروهی رو یاد بگیری. باهم چند روز دنبال مهد گشتیم که آخر سر مهد نوگلان نرگس مورد قبول واقع شد پرسنلش از جاهای دیگه بهتر بودن شما هم بیشتر دوست داشتی ثبت نام کردیم و بعدشم رفتیم یه سری وسایل خریدیم (پاستل،مداد رنگی ،آبرنگ،دفتر،کاغذ رنگی و...).که خودتم همشو تو خونه داشتی بعد هم که روز اول مهر و جشن ابتدای سال. قربون پسرم بشم که ماشاالله مرد شده ️ ️ ...
14 اسفند 1396

کتاب📙

اینم از کتابایی که از نمایشگاه کتاب و جاهای دیگه گرفتیم البته چندتاشه رنگ آمیزی ها و بقیه رو نذاشتم اون کتاب سبزه شش ساله ها سی چهل صفحس یه روزه حل کردی من گفتم یه مدت سرت گرم میشه یه روزه تمومش کردی کتابای حل کردنی خیلی دوست داری. سوالت در مورد دایناسورها زیاد بود کتابشو برات گرفتم علاقه مند شدی بقیه موضوعاتم هر سری میرفتیم خونه مامان ژیلا یکیشو میگرفتی الانم فضا و. ...میخوای جالبه که دیگه اینا رو بجای قصه موقع خواب برات میخونیم. ...
12 اسفند 1396

کلاس هنر در خانه

حالا رسیدیم به نقاشی های گل پسر✍ قربون پسر هنرمندم بشم این نقاشی رو تو4.5 سالگی کشیدی   اینم گفتی یه پسریه که تو اتاقش داره نقاشی می‌کشه اسباب بازیاشم کشیدی     این نقاشی رو یواشکی واسه من کشیدی که سوپرایز بشم گفتی تولدت کادو ندادم این کادوی تولدته یعنی نمیتونم وصف کنم که اون موقع چه احساسی داشتم فدای پسر با محبتم بشم عشق مامان ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️ ️         وسطی کیکه آدمکم داره روش چپیه آدمه کلش جا نشده بعد گفتی میخوام یه الماسم برات بکشم ️ ️ ️ ️ ️ ️ میزه روش پارچو لیوانه آبش ریخته گردا بادکنکن شیش طبقس آدمکا شمعن یکیشم اسب تک شاخ...
12 اسفند 1396

چندتا جشن 🎂

جشن دندونی پرنیا جونی تولد کیارش جونی رفتیم خونه دختر عمه مامان و بعد پارک احسان نوه عمه مامان تولد بابا جونی که الهی همیشه زنده باشه ️ شما ها براشون نقاشی کشیده بودید . و رستوران به مناسبت تولد باباجونی روز دختر مامان ژیلا برای دختراشون کیک گرفته بودن شما هم که بچه های دختراش هستید ️ ...
11 اسفند 1396

عکسای خوشگل📷

عشق مامان وقتی که بابایی مشهد بودن با مامان ژیلا و خاله نسترن یکی دوبار رفتیم خونه خودمون و یکی دو روز موندیم. پارک محلمون ☘ پارک مامان ژیلایینا بوستان ولایت که از خونه حاجی بابا رفتیم. خوش تیپ مامان🤵 خونه خاله پریسا با پرنیا جون ️ پرنیا خوشگل خاله فروشگاه نجم خاورمیانه اسباب کشی کردیم به خونه جدید به بابایی گفتی از مشهد برام برچسب بیار یه عالمه خریده بودن برای شما و خاله نسترن شما هم همه رو نیم ساعته چسبوندی رو شیشه کمدت با خاله نسترن تو ...
5 اسفند 1396

نمایشگاه کتاب

نمایشگاه کتاب تهران که با مامان ژیلایینا رفتیم و شما هم در بخش بازی و سرگرمی کلی بازی کردید انگار که رفتید شهر بازی و بیشتر وقتمون اونجا گذشت بعد رفتیم سراغ کتابها و یه سری کتاب خریدیم. ...
4 اسفند 1396

پارک ژوراسیک

پارک ژوراسیک که از طرف پیش دبستانی خاله نسترن رفته بودیم. من و شما و خاله نسترن رفتیم پارک و مامان ژیلا پیش خاله مهناز بودن چون خاله مهناز دوباره نی نی دار شده بود یه پسر کوچولو ناز کیان کوچولو ان شاالله همیشه سلامت باشه. ️ اینم مراسم میوه خوری بعد از پارک ژوراسیک ...
4 اسفند 1396