قند و نبات مامان
سلام عزیز مامان قربون اون ژست های خوشگلت اینجا آماده شده بودی که بابا حمید بیاد دنبالت با هم برید مغازه آخه یه چند روزیه که بابا کارتن سازی رو(سبحان کارتن)جمع کرده و مغازه تجهیزات پزشکی باز کرده براش دعا کن که موفق باشه و کارش بگیره الهی آمین.
برای مغازه مجبور شدیم ماشینو بفروشیم،یه روز که تو اتاقت نشسته بودیم شما هم نشسته بودی تو ماشینت داشتی بازی میکردی بابا بهت گفت میخوام ماشینمو بفروشم شما هم با اون زبون کودکانه و معصومانه نازت گفتی بابا ماشین خودتو نفروش ماشین منو بفروش،اینو که گفتی نمیدونی ما چقدر احساساتی شدیم به خاطر همدردی و مهربونی کودکانت، بهت افتخار میکنم.گاهی اوقات هم دستای کوچولوتو رو به آسمون میگیری و میگی خدایا بابا ماشین بخره، اون موقع دیگه ما برات غش میکنیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی