ثمره زندگیم سبحانثمره زندگیم سبحان، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره
وبلاگ امیدهای زندگیموبلاگ امیدهای زندگیم، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
ثمره زندگیم سلواثمره زندگیم سلوا، تا این لحظه: 3 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

امید های زندگی من

این روزهای سبحان جونی

1394/8/9 15:22
نویسنده : مامان نسرین
504 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان قربونت بشم.هر روز داری بزرگتر میشی و قد میکشی و چیزای بیشتری یاد میگیری و من لذت میبرم از این همه هوش و ذکاوت و ریز بینی و دقت نظرت روی پدیده های اطرافت دایم در حال سوال کردنی،چرا چطوری کی؟فقط کافیه با هم بشینیم یه فیلم یا کارتون نگاه کنیم از اول تاآخرش سوال میپرسی.

حرف زدنتو که نگو یه کلماتی استفاده میکنی که آدم شک میکنه دو سال و هفت ماهه ای،دایره لغاتت خیلی وسیعه و تقریبا بیشتر کلمات رو درست تلفظ میکنی و واضح حرف میزنی.

تازگیا تا کارت بهمون میفته میگی مامان جون،بابا جون فلان چیزو میخوام.وقتی میخوای یه چیزی ازم بپرسی مثل خودم میگی عزیز دلم ...  .اگه فقط بگم بله میگی بگو بله عزیزم چون همیشه اینجوری جوابتو میدم اگه یه وقت حواسم نباشه و یه بله یا نه خشک و خالی بگم زود صدات در میاد نفسم،الهی که مامان فدای اون احساسات نابت بشه روزی چند بار میای مامانو بوس میکنی از صورتم از دستام فدای اون بوسای کوچولوی گرم و نرمت،اگه یه وقت حس کنی که من از دستت ناراحت یا عصبانیم بعد از چند ثانیه سکوت میای تند تند بوسم میکنی و میگی مامان نسرین ناراحت نیستی منم میگم این کاری که انجام دادی خطرناکه دیگه نباید انجام بدی شما هم لباتو غنچه میکنی و میگی باشه مامان جون به بابا هم میگی باشه بابا جون اونموقع دیگه میخوام بخورمت.

وقتی میگم میخوام بخورمت کیف میکنی همش میگی بیا منو بخور غذا خوردم چاق و چله شدم.

زمانی که یه چیزی میخوای و صلاح نیست بهت بدیم یا تو خونه نداریم و بهت میگیم نه میگی حالا یه کوچولو بده شده تکه کلامت.

چند وقتیه که با هم نماز میخونیم دو تا سجاده پهن میکنیم کنار هم شما هم که ماشاالله عاقل تر شدی آخه قبلا میومدی زیر چادرم و میپیچیدی دور خودت یا مهرو برمیداشتی یا روی سجاده دراز میکشیدی منم یه نماز نصفه نیمه ای میخوندم خدا ازمون قبول کنه اما حالا دیگه آقا شدی و واسه خودت سجاده جدا پهن میکنی البته الان چادرم میخوای !!!و هرازگاهی الله اکبر یا سبحان الله یا قل هو الله... میخونی آخرشم میگی قبول باشه. 

ز

همه چیز من همه زندگیم همه داراییم همه وجودم ، هر روز بیشتر از روز قبل عاشقت میشم و بیشتر حس میکنم که وجودم وابسته به توست زندگیم با تو معنا پیدا میکنه دوست دارم همیشه شاد باشی و سلامت و از زندگی لذت ببری همه غمهای زندگی مال من و خوشیاش مال تو دلبندم.ر

پسندها (5)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان کیارش
10 آبان 94 3:46
خاله فدات بشه پسرک جیگر، چادرت منو کشته عسلم
مرجان
14 آبان 94 13:43
قربونت بشه عمه عزیز دلم جونییییییییییییییی[مرسی عمه جونی
مامان حلما
21 آبان 94 2:10
ای جانم پسر خوب قبول باشه با اون چادرت
نسترن
30 آبان 94 14:37
سلام نسرین جون تشکرازراهنماییتون