بازی های آموزشی

سلام سلام خدمت پسر گل و باهوش و کمی هم بازیگوش مامان،میخوام بعضی از بازی های آموزشی که مدتهاست با هم انجام میدیم رو برات بذارم بعد ها دیدنشون خالی از لطف نیست.

آموزش مفاهیمی مثل حالات چهره، داخل و خارج، رو و زیر یا بالا و پایین، پر و خالی، بزرگ و کوچک، 

دور و نزدیک، باریک و پهن، کوتاه و بلند، گرم و سرد، چاق و لاغر.

داخل کتاب زیر هم مواردی مشابه اینها هست که همه رو با هم کار کردیم و اغلبشونو از همون اول که ازت پرسیدم بلد بودی و از قبل به صورت تجربی یاد گرفته بودی چون خیلی سوال میپرسی و کنجکاوی خیلی چیزها رو خودت زودتر یاد میگیری. این کتابو خاله مهناز برات خریده ان شاالله جلد های دیگرشم پیدا میکنم و برات میخرم با وجود اینکه این کتاب برای گروه سنی پیش دبستانیه ولی همه مفاهیمش برات قابل درکه.

کامل کردن اشکال ، قبلا هم گفته بودم اسم اشکال هندسی و رنگها رو از زمانی که یک و نیم ساله بودی از طریق لگویی که شما بهش میگی مکعب و یه بازی آموزش رنگ ها و اشکال توی گوشی کاملا یاد گرفتی.

آموزش خطوط افقی و عمودی ، خطوط باز و بسته ، خمیده و شکسته.

وصل کردن شکلهای مشابه به هم.

جدا کردن اشکال مشابه.

پیدا کردن راه ها.به این بازی خیلی علاقه داری میکشی آخرشم میگی مثلا:پسره باید از این راه بری و موهاتو شونه کنی.تو خونه هم با مداد یا خانه سازی روی زمین راه درست میکنیم وشما مثل ماشین از توش رد میشی و با سرعت زیاد بازی میکنی تازه میگی اون یکی ماشینا شما هم بیاید.

تا الان تلاشی برای کشیدن نکردی نمیدونم شاید حوصلشو نداری یا بازیگوشی اجازه نمیده البته خودت دایره وخط و از این قبیل میکشی یا مثلا با خط کش شابلون دار خیلی خوب و تمیز و بدون خط خوردگی شکل میکشی و تو همون شابلون رنگش میکنی اما چیزی که به معنای واقعی اسمش نقاشیه نه بیشتر دوست داری من برات بکشم وقتی میگم خودت بکش میگی خط خطی میشه میگم اشکالی نداره باید خط خطی بشه تا یاد بگیری دیگه.آخه خیلی حساسی به تمیزیه نقاشی.تازه تازه داری یه کارهایی میکنی چیزهای کوچیکو رنگ میکنی ولی بزرگترا نه دایما هم میگی بیا بریم نقاشی بکشیم.این آدمک هم پانزده فروردین کشیدی که گذاشتم تو این پست من یه طرف دفتر مرحله به مرحله میکشیدم شما هم طرف دیگه همراه با من یکی یکی و کاملا تنها کشیدی انگشتاش و پاهاشو خودت زودتر کشیدی، خیلی ذوق کردم.

خمیر بازی هم خیلی دوست داری با سی دی آموزشی خمیر بازی پدر مارو در آوردی دائما میگی خمیرا رو بذار خودت دیگه دیالوگاشو حفظ شدی تو بازیات وقتی حواست نیست با خودت زمزمه میکنی.با سمیرا بیشتر توپ و چیزای ساده درست میکردی یه روز این آدمکو آوردی گفتی مامان آدم درست کردم منم قبلا نگفته بودم چطور باید آدم درست کنی قربونت بشم تازه پرنده هم درست کردی.تمام خمیر ها رو هم قاطیه هم کردی رنگش اینجوری تیره شده.

این فیل رو هم خودم درست کردم که تا درست شه هی گفتی زود باش زود باش نفهمیدم چی درست کردم.

البته باید بگم که اینها کارهای یک روز نبودن هر کدوم در یک روز خاص و به صورت بازی و با علاقه خودت بود بدون زور و اجبار وقتی خودت نمیخوای دیگه بازی نمی‌کنیم.