امید های زندگی من

دختر عزیزم از وقتی وارد زندگی سه نفره ما شدی زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای گرفت با اینکه بار اولم نیست که مادر میشم ولی وقتی صدای قلبتو شنیدم خیلی حس عجیبی داشتم حیرت زده بودم از این معجزه الهی آخ که خوش آهنگ تر از این صدا وجود نداره دادش سبحانتم دوست داشت صدای قلبتو بشنوه وقتی شنید خیلی هیجان زده بود و خوشحال از وجود نازنینت . از بابایی مهربون هم ممنونم که تو این مدت خیلی کمکم کرد و هوامو داشت مرسی عشقم. سبحان عزیزم بالاخره انتظار داره تموم میشه چیزی به تولد خواهر کوچولوت نمونده همش میگی من باید اولین کسی باشم که بغلش میکنم حتی دکتر هم نباید بغلش کنه 🧐🤔🤪به مامان ژیلا میگفتی بغلش نکن اول من باید بغلش کنم . انتخاب اسمت خیلی سخت بود نمی دونست...

اینم از اولین عکس فرشته کوچولوی مامان خدای بزرگ و مهربون بازهم لطفشو شامل حالم کرد تا بار دیگر طعم مادر شدنو بچشم . من یه پسر گل دارم که تمام دنیامه دوست داشتم یه دختر هم داشته باشم که خدا صدای قلبمو شنید و بهم بخشید تو سونوگرافی وقتی دکتر گفت بچت دختر از خوشحالی بی اختیار اشک شوق میریختم به بابایی زنگ زدم بگم از گریه نمیتونستم صحبت کنم حس خیلی عجیبی داشتم.خدایا این حسو نصیب تمام کسانی که آرزوشو دارن بکن الهی هیچ زن و مردی در حسرت بچه دار شدن نباشن ،الهی آمین. خدایا هزار مرتبه شکرت خودت پشت و پناه بچه هامون باش❤️ ...

سلام سلام پسر هنرمند مامان نقاش کشتی دزدان دریایی ️⛴ 🛳 نقاشی فضا اسم سیاره ها رو هم زیرشون نوشتی 🪐 ️ با خمیر بازی سونیکو درست کردی کلا مدتیه به شخصیتهای کارتون سونیک علاقه مند شدی و با خمیر درستشون میکنی و نقاشی میکشی. ...

سلام مهربون مامان پسر خوشگلم واسه تولد مامانش کیک میپزه به خاطر کرونا کیک نخریدیم شما گفتی خودم میخوام کیک بپزم 🧇🥮 آقا سبحان عشق کباب داره کباب زدن یاد میگیره 🥓🥩 به به چه کبابی بشه این کباب قربون اون شکل ماهت بشم عشقم🥰 ...

سلام زندگی مامان با مامان ژیلااینا و خاله پریسااینا رفتیم کردان کرج خیلی خیلی بهمون خوش گذشت شما هم حسابی آب بازی کردید از دست این کرونا تو پیکنیکم باید درس بخونید البته شما نخوندید 10دقیقه بیشتر دووم نیاوردید البته جایی که رفتیم هیچ کس نبود بعد از یک سال یه پیکنیک رفتیم....

سلام نفس مامان عکسای تولد خاله نسترن جا مونده بود عکسای روز دختر که شما به نمایندگی از خواهرت عکس انداختی 🧍‍♀ 🧍‍♀ ...

بازم سلام عمر مامان یواشکی دارم ازت عکس میندازم متوجه شدی داری باگوشه چشم نگاه میکنی قربون اون چشات بشم تاثیرات قرنطینه حالا نمیدونم چرا ابروهاتو سیاه کردی پسر نماز خون مامان که کاملا نماز خوندن یاد گرفته سیزده بدر خانگی بعد از دوماه قرنطینه خانگی طاقت نیاوردی و رفتیم خونه مامان ژیلا. مدارس همچنان تعطیلن و سال تحصیلی داره تموم میشه .یکی از تکلیف هات که خیلی دوسش داری خودت سوال طرح کردی و حل کردی به خانومتون فرستادم خیلی از خلاقیتت خوششون اومد. یکی از کاراکترای بازی تبلتو کشیدی راستی یه خبر خوب هم دارم خدا بهمون لطف کرده و جواب دعا...