عکسهای نه تا یازده ماهگی جیگر مامان
اینجا ویلای عمو مرتضی و خاله مهناز تو مکتو اونموقع عسلم سرما خورده بود همش دارو میخورد میخوابید ولی دو روز آخر خوب شدی و کلی بازی کردی.این عکس مال لحظه ای که رسیدیم چون کسی خونه نبود که بخاری روشن باشه خونه سرد بود بخاطر همین اینجوری پیچیدیمت ولی دو ساعته گرم شد.
چه پسر مرتب و خوش تیپی دارم من موهاشو برس کشیده که بره مهمونی.
یه روز کاکائویی دیگه خونه خاله مهناز.
عمر من این عکس تولد سه سالگی خاله نسترنه سی بهمن شما اینجا یازده ماهه ای.شما دوتا انقدر تولد دوست دارید که به هر بهونه تولد میگیرید شیرینی هم که میخوردید باید روش شمع بذارید و فوت کنید شمع تولد ماهارم شمادوتا فوت میکنید.
از بس عاشق رانندگی بودی فقط منتظر بودی بابا از ماشین پیاده بشه و بپری پشت فرمون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی