جشنواره اسباب بازی
سلام نفسم
دیروز رفته بودیم جشنواره اسباب بازی که تو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خیابان حجاب برگزار میشه .
مل مل هم هر روز اونجا برنامه زنده داشت میخواستی بری برنامه مل مل که متاسفانه برنامش کنسل شده بود.
نمایش عروسکهای غول پیکر
این اسباب بازیها رو هم خریدی
باغچه کودک برای کاشت گل و گیاه
و یه بازی ساخت ربات و کلا وسایل الکتریکی و مدارو ....همون رباتیک.
تا یک شب هم بیدار بودی و نمیخوابیدی داشتی مدار میبستی و اختراع میکردی
هی میگفتی امروز بهترین روزم بود البته این جمله رو خیلی به کار میبری بیشتر وقتایی که خیلی بهت خوش میگذره یا یه کاری که خیلی دوست داری انجام میدی.
امروز صبحم تا بیدار شدی شروع کردی به باغبانی میگم بچه فرصت بده بیدار شیم کارامونو انجام بدیم بعد مگه گوش میدی کلا عجولی کاری که خودت بخوای باید زود انجام بدی.
از اونجایی که الان زمستونه و تراس سرده تشریف بردید روی اپن آشپزخونه و روی سینک بذر اسفناج میکارید
البته عکسی ازش نداریمدنبال عکس نگرد.
یه لوبیا هم برای مدرسه گداشته بودی لای دستمال تا جوونه بزنه داشتیم میرفتیم جشنواره میگفتی ببریمش میترسم دستمالش خشک بشهبالاخره راضی شدی که چیزیش نمیشه و تنها تو خونه موند و ما رفتیم و برگشتیم.
شب دستمالو باز کردم ببینم چطور شده دیدم جوونه زده انقدر خوشحال و غافل گیر شدی که خدا میدونه،و امروز لوبیاتم کاشتی
و یه عکس هم با جناب بچه کدو که خیلی دوسش داری هفته پیش با مامان مرجان خریده بودی کلا دستته بهش غذا میدی و میخوابونی پیش خودت .
چیزای کوچولو و نقلی خیلی دوست داری.
و یه عکس قدیمی جامونده
همیشه شاد باشی عشقم
جشنواره اسباب بازی