سبحان همه زندگیم
سلام یه دونه مامانی دیروز داشتیم میرفتیم خونه مامان ژیلا که این عکسارو ازت انداختم قربون پسر خوش تیپم برم الهی،اینجا چون ذوق داشتی که زودتر بریم همکاری کردی تا عکس انداختن زود تموم بشه بریم وگرنه شیطنت اجازه ایستادن بهت نمیده.
برای جشنواره هم روز آخر تصمیم گرفتم ازت عکس بندازم که چون وقت نبود تو خونه مامان ژیلا چندتا انداختم شما که از بس خوشحال بودی اصلا همکاری نکردی گفتم از هر دوتون میندازم که به هوای خاله نسترن یه لحظه نشستی.بعد که عکسو فرستادم دیدم مهلتش تمدید شده گفتم اه کاش نمی فرستادم یه عکس مناسب موضوع مینداختم حالا اشکال نداره ان شاالله سال آینده.برای همینا هم پدرمو در آوردید!
اون آخریه رو که با عروسکای خاله نسترن انداختم فرستادم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی